- پیش چشم
- در منظر در مرای برابر دیده
معنی پیش چشم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشمی که بسبب کار بسیار فرسوده و پیر شده باشد
آنکه چشمش بچشم میش شبیه است: (حمل (دلالت کندبر)، . . سرمه چشم یا گربه چشم یا میش چشم)
آنکه بریبت در نامحرمان و محارم دیگران نبیند نظر پاک
شخصی که چشمش خوب می بیند
دارای چشمانی پهن، شوخ بیحیا: بحر و کان با تو حرف جود زدند پهن چشم این و آن دریده دهان، (ظهوری)
بد چشم نجیء العین
کسی که زود تر از دیگران بکاری اقدام کند
چیدن قبل از موعدمقابل پس چین، آنکه پیش چیند کسی که زودتر از دیگران بکار چیدن پردازد
ضعف وناتوانی چشم، در اثر پیری وکهولت
آن که دارای چشمانی سیاه رنگ باشد
آنکه از روی شهوت به نامحرم نظر نکند
کسی که جلوتر از دیگری به راهی برود یا به کاری اقدام کند، پیش گام
اهداء
ویژگی کسی که یک چشم داشته باشد و چشم دیگرش کور و نابینا باشد، کنایه از ظاهربین و کوتاه نظر، کنایه از منافق
آژیخ کیخ سلیک (گویش مازندرانی) کنه (گویش گیلکی)
انسان یاحیوانی که بیش ازیکچشم اونیروی بینایی نداشته باشد که یکچشم اوبیند واحدالعین